در آرزوی الماس
در آرزوی الماس اثری ست پست مینیمال در حوزۀ مجسمه و چیدمان. سرشار از آلمان ها و کهن الگوهای بشری. همچون مربعی که می تواند نشانۀ زمین باشد. چرا که ترجیه داده شده منبع نورانی و لیوان های خالی از هر چیز بر روی زمین چیدمان شوند و نه به شکلی دیگر( که این خود ، مادر- زمین را در اسطوره ها به یادمان می آورد). اثر به طور ضمنی اشاره ای نقادانه در حوزۀ فلسفۀ زندگی و جغرافیای هنرمند است. به آنچه در عین کامل بودن چیزی کم دارد. یا از جنسی دیگر دارد. اثری متکی بر تکنولوژی که بی حضور جریان الکتریکی که منجر به خلق نور سفید در آن می شود ناقص دریافت می گردد. اثری که در عین وحدت نور، به کثرت لیوان های خالی نیز گوشه چشمی دارد. اثری با ارتفاع اندک و در سطح گسترده شده. مربعی که ریاضی گونه و دقیق به چهار مربع کوچک تر تقسیم شده و تثلیث را در تربیعِ خود به ما گوشزد می کند. چهار مربع کوچک و جدا از هم که سه تای آنها را لیوان هایی کوچک و فلزی تشکیل داده اند و یکی دیگر را سطحی یکدست نورانی و سفید فرا گرفته، تا برای بیننده حکایت تلخی باشد از امید و خواهش، از خالی بودن و پر نشدن، از داشتن و نداشتن. دیدن اینگونه مجسمه ها هم سهل است، هم ممتنع. چرا که مینیمال بودنشان ما را به سادگی فرا می خواند. اما دریافتِ پیام شان همچون آثار پست مینیمال کمی پیچیده تر است
بخشی از این متن در کاتالوگ پنجمین سالانۀ هنر معاصر پرسبوک ذیل اثر منتشر گردید
حسین روانبخش - شهریور ۱۳۹۳